امام زمان در آیات قرآن و شعرهای مذهبی

زندگی امام پسند.معرفت امام

امام زمان در آیات قرآن و شعرهای مذهبی

زندگی امام پسند.معرفت امام

معرفت علمی و اخلاص عملی
چه ایاتی در قرآن به حضرت مهدی علیه السلام و مطالب مربوط به ایشان تاویل شده است
شعرهای مذهبی خودم

آخرین نظرات

۴ مطلب در تیر ۱۳۹۶ ثبت شده است

۲۸
تیر

مام حسن عسگری و زوار کربلا و خراسان

 

روایت شده که روزی دو نفر از محّبان، یکی از زیارت خراسان و دیگری از زیارت کربلا به شهر سرمن رای (سامرّا) وارد می شدند پس احوالات را به خدمت امام حسن عسگری علیه السلام معروض داشتند آن حضرت، آن دو را پیشواز کردند، امّا در وقت مراجعت آن حضرت پیاده تشریف می آوردند، یکی از اصحاب عرض کرد:

یابن رسول اللّه اسب سواری موجود است چرا سوار نمی شوید، فرمودند: به خود گوارا نمی بینم که دوستان و محبّان ما پیاده باشند و من سوار شوم، پس با همان حال با آن دو نفر به خانه ایشان تشریف آوردند.

آن حضرت به ایشان نظر مبارک می کرد و می گریست به حدّی که عرض ‍ کردند: یابن رسول اللّه سبب گریه شما چیست؟

فرمودند: سبب گریه من این دو نفر زائر هستند، وقتی به زائر خراسان نظر میکنم جدّم امام رضا علیه السلام به خاطرم می آید که در ولایت غریب، بی کس و تنها به او زهر دادند و جگر مبارکش را پاره پاره نمودند و احدی نبود تا او را یاری و دلداری نماید.

 

11.jpg

 

و وقتی به این زائر می نگرم به خاطرم میرسد که جدّم سیّدالشهداء(ع) که در روز عاشورا با لب تشنه و جگر سوخته و بی کس و تنها در میان اهل ظلم و جفا با بدن پاره پاره بر روی خاک و ریگهای کربلا افتاده بود و درمیان اهل ظلم کسی نبود که یاری اش کند پس هر کس که یاری و اعانت زوّار ما را کند گویا ما را اعانت و یاری کرده است. [1] .

 

 

پی نوشتها :

[1] کتاب مفتاح الجنّه.

 

  • محب الحسینی
۲۳
تیر

صله از دست تو مولای غریب:

بسم الله الرحمن الرحیم


اعداد از دید یک منتظر،طور دیگری اند

💔

1.یک دل همه،سلول هایش سوز دارند

یکدل همه دلداده و چشم انتظارند


2.دستان من هر دو بسوی اسمان است

حتی دو چشمم صبح و شب طاقت ندارند


3.هم دین و هم قران و هم چشم یتیمان 

تا دیدن روز ظهورت بی قرارند


4.هر چار رکن کعبه و هم بیت معمور

ساعت به ساعت لحظه ها را می شمارند


5.هر پنج انگشتم به یاد پنج خورشید

پنج اتفاق خاص را چشم انتظارند


6.شش گوشه ای بغضش همیشه ناب و تازه است

صدها فرشته منتظر تا کی ببارند


7.هفت اسمان "سبع المثانی" هفت کشور

هفته تمام روزهایش بی قرارند


صدها بهانه دارم و اندک بها،نه

ای پربهاتر از تمام گنج هامان


آقا بیا و غصه  را شادی بپوشان

رحمی به ما قلب ما و رنج هامان


شعر 19

زمان شعر:جمعه صبح 23تیر 96

  • محب الحسینی
۱۸
تیر

تشرف به زیارت امام رضا (ع) با پای پیاده در تاریخ سابقه ای طولانی دارد.

جدای از روایاتی که برای این زیارت از بزرگان دینی نقل شده در طول تاریخ بسیاری از بزرگان و فرمانفرمایان و سلاطین جهان به زیارت امام رضا علیه السلام تشرف حاصل کرده اند که معروف تر از همه سفر زیارت شاه عباس کبیر است که به نقل از مطلع الشمس سه مرتبه به زیارت مشهد مشرف شد.


در 25 ذیحجه سال 1006 و سال 1008 و سال 1009 بنابر نذری که کرده بود پیاده به مشهد رفت و شیخ بهائی و میرداماد می خواستند شاه را منع کنند که پیاده رفتن موجب آزار شاه نشود گفت استخاره می کنم چون استخاره کرد. این آیه آمد فاخلع نعلیک انک بالواد المقدس طوی شاه گفت کار مرا مشکل تر کردید که باید با پای برهنه بروم...


در این زمینه عبد العظیم حسنی نقل می کند: قال : سمعت أبا جعفر الثانی (علیه السلام) یقول :ما زار أبی (علیه السلام) أحد فأصابه أذى من مطر أو برد أو حرّ ، إلاّ حرّم الله جسده على النار؛ شنیدم از امام جواد(ع) که حضرت فرمودند : زیارت نمی کند پدر مرا احدی از مردم که به توسط باران یا سرما یا گرما در این راه اذیت شده است مگر اینکه خداوند متعال بدن او را بر آتش جهنم حرام می کند.

  • محب الحسینی
۰۹
تیر


بسم الله الرحمن الرحیم


سلام😊

 طاعاتتون قبول✨

خدا قوت🌻


این بار به مناسبت سالروز ورود❤️ امام رضا❤️ سلام الله علیه به 

شهر عزیز مون نیشابور❤️شهر حدیث سلسله الذهب

10تیر

شعر کودکانه ای براتون دارم

که البته خوندنش برای بزرگترها هم شاید بد نباشه😎

(وزن شعر یکی دو جا عوض میشه)


   🌴🐪امام رضا علیه السلام در نیشابور🌴🐪


پر شده کوچه هامون از گل و نور       

می خواد بیاد امام رضا نشابور

🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷


با صدای پرنده ها اینجا چراغون شده     

محبت اومده؛ بدی ،از دلا بیرون شده


تموم مردم اومدن به دشت و صحرای دور  

 دستها شده سایه بون چشمای اونها تو نور


یکی صدا زد :اومدن،....راست می گفت          

چیزی که دل ها همه می خواست می گفت


صدای تکبیر می اومد تو کل دشت و صحرا            

یک صلوات احمدی نذر قدوم آقا


به موج جمعیت ،آقا،...لحظه نگاهی کردن             

دل ها رو تا شهر مدینه،یک هو راهی کردن


یکدفه دست بدست هم شد همه آیینه ها       

تبدیلِ به شادی و نور شدن همه کینه ها


هر کسی میخواست که خودش ،میزبان ِآقا بشه 

خادمِ افتخاری،چند روزی ،برای مولا بشه


می گفت:بفرمایید آقا!خونه ی ما وسیعه             

 گر چه شما مقامتون بلنده و رفیعه..


امام که می خواست دلای همّگی خندون باشه           چشم ها همه پر از امید،شادی فراوون باشه


گفت:شترم خوب می دونه کجا باید بمونیم     

هر جا اگر باشیم بازم،مهمون همّه تونیم

🐪🐪🐪🐪🐪🐪🐪

هر جا می رفت تو کوچه آفتاب می شد        

قند تو دل ِ صاحب اون آب می شد

☀️☀️☀️

ولی شتر رفت و رسید به جایی         

که صاحبش ،خانومی بود خدایی


خونه ش اگر حقیر و مختصر بود        

دلش پر از ستاره و گهر بود


امام رضا پسندیدن خونه شو            

خونه ی کوچیک ؛دل ِ بی کینه شو


آفتاب اومد؛خونه ش پر از نور شده         

قشنگ ترین بیتِ نشابور شده


گذاشتن اسم اون زنو :"پسنده"         

اقبال اون خانوم چقد بلنده


درخت بادومی امام اونجا کاشت       

 چه فایده هایی که واسه محل داشت


امام رضا!ممنون تیم  آقاجون     

حدیثتون پیچیده تو گوشامون

*****

وقتی امام می خواست بره از اینجا            

 جواهری به یادگار داد به ِما


عالما مون قلم به دست دویدن         

 به ناقه ی امام رضا رسیدن


گفتن :اگر وقت جدایی شده             

 زمانِ تقدیر خدایی شده


لا اقل از اون همه علمِ پربار           

 بدین به ما یه خوشه ای یادگار


امام ،سوار ناقه بود،و،ایستاد            

  پرده رو از کجاوه یک طرف داد


گــــفت حدیثی که فقط طلا بود        

 از طرف حجت هایِ خدا بود


از پدرش،پدربزرگ و اجداد          

  که رحمت ِ خدا به همّه شون باد

  • محب الحسینی