بر تو باد اعتقادت
قصص5:
وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ (5)
:اراده ما بر این قرار گرفته است که به مستضعفین نعمت بخشیم، و آنها را پیشوایان و وارثین روى زمین قرار دهیم!.
قال ابو حمزه: قلت لأبی عبد الله (علیه السلام): جعلت فداک، قد کبر سنی، و دق عظمی، و اقترب أجلی، و قد خفت أن یدرکنی قبل هذا الأمر الموت.
قال: فقال لی «یا أبا حمزة، [أو ما ترى الشهید إلا من قتل؟» قلت: نعم، جعلت فداک. فقال لی: «یا أبا حمزة،] من آمن بنا، و صدق حدیثنا، و انتظر أمرنا، کان کمن قتل تحت رایة القائم (علیه السلام)، بل و الله تحت رایة رسول الله (صلى الله علیه آله)».
ابوحمزه گفت به امام صادق علیه السلام گفتم:فدایت شوم سنم بالا رفته و استخوانم نازک شده و مرگم نزدیک و می ترسم قبل ازاینکه این امر را درک کنم بمیرم.
فرمود ای ابا حمزه!آیا گمان داری شهید تنها کسی است که کشته می شود؟
گفتم :بله فدایت شوم.
فرمود ای ابا حمزه!کسی که به ما ایمان بیاورد وسخنمان را تصدیق کند ومنتظر امر ما باشد مانند کسی است که زیر پرچم قائم شهید شود بلکه زیر پرچم رسول خدا (صلى الله علیه وآله)
--------------------------------------
کنز جامع الفوائد ص332-بحار الأنوار ج27، ص: 138
قال لی أبو عبد الله (علیه السلام): «یا مالک، أما ترضون أن تقیموا الصلاة، و تؤتوا الزکاة، و تکفوا أیدیکم و ألسنتکم و تدخلوا الجنة، یا مالک، إنه لیس من قوم ائتموا بإمام فی الدنیا إلا جاء یوم القیامة یلعنهم و یلعنونه إلا أنتم و من کان على مثل حالکم، یا مالک، إن المیت منکم و الله على هذا الأمر لشهید بمنزلة الضارب بسیفه فی سبیل الله».
مالک جهنی گفت امام صادق علیه السلام به من فرمود:"ای مالک!آیا راضی نمی شوید به این که نماز به پا دارید و زکات بپردازید ودست و زبان از جنگ بدارید و داخل بهشت شوید؟ای مالک!هیچ گروهی نیست که در دنیا به امامی اقتدا کند مگر اینکه در روز قیامت در حالی می آید که آنها او را لعن می کنند و او آنها را لعن می کند مگر شما و هر کس مانند شماست.ای مالک! مرده ی شما که برعقیده به این امر بمیرد مانند شهیدی است که در راه خدا شمشیر زده است."
-------------------------------
البرهان ج5 ص 292 -تأویل الآیات ص 641 -أحسن الحدیث ج8 ص 128 -الصافی ج4 ص 115-کنز الدقائق ج10 ص 136 -نور الثقلین ج4 ص 155-الجوهر الثمین ج5 ص 57 -من هدى القرآن ج9ص 445 -بحار الأنوار ، ج8ص143