شعر برای موعود
صله از دست تو مولای غریب:
سلام بر ذخیره الهی
نیمه ی شعبان رسید و عطر یار
می رسد از کوچه باغ انتظار
بوی یوسف می دهد باد وزان
می رود از باغ ما رنگ خزان
یوسفا در چاه ظلمت مانده ایم
بی تو در قحط محبت مانده ایم
بی تو مولا روزهامان باطل است
کشتی کل خلائق در گل است
بی تو ای خورشید پشت ابرها
در گلو مانده است بغض صبر ها
ابر ها ؛ای ابرهای انتظار
می رسد یک روز مولای بهار
می رسد مولا و باران میزند
رنگ هستی بر بهاران میزند
دست جبرائیل دارد با خودش
صور اسرافیل دارد با خودش
می رسد از کعبه ازسمت مقام
نورباران می شود بیت الحرام
جان به قربانش در آن روزی که یار
می کند بر پا دورکعت اضطرار
استوار از آن رکوعش عالم است
صبح پرنوری به یلدای غم است
سجده هایش آبروی هستی است
در قنوتش با ملائک داده دست
می رسند اصحاب بدر از راه دور
با دل پولادی و اشک بلور
شیر روز و زاهد ترسان شب
از هجوم شوق او در تاب و تب
میرسد مولا به پایان انتظار
می رسد رخصت در اوج اضطرار
ای به قربان ظهورت عالمی
می شود روشن ز نورت عالمی
شعر 11
تاریخ شعر: شعبان 90
در صورت تمایل نشر دهید
@fkpoem